کد مطلب:166497 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

شهادت اطفال حسین
حسین (ع) اندكی بر در خیمه نشست، در این حال كودك خردسال وی عبدالله، كه


مادرش رباب نام داشت نزد وی آمده آنحضرت او را به آغوش كشیده و در دامان خود نشانید.

مردی از بنی اسد تیری به سوی او پرتاب كرد، كه در گلوی آن كودك جای گرفت و وی را در خون كشید، حسین (ع) دست خویش را در زیر گلوی طفل گرفته و خون او را به آسمان می پاشید... [1] .

و نقل كرده اند كه می گفت: اللهم لا یكن اهون علیك من دم فصیل، اللهم ان حبست عنا النصر من السماء فاجعل ذلك لما هو خیر لنا و انتقم من هؤلاء الظالمین فلقد هو ما بی انه بعینك یا ارحم الراحمین.

پروردگارا! خون این كودك، كمتر از خون ناقه صالح نیست، خدایا اگر یاری آسمانی را از ما باز داشته ای، بجای آن هر چه كه خیر و صلاح ما در آن است نصیب ما فرما! و انتقام ما را از این ستمكاران بگیر! [2] بی تردید آنچه كه به من رسیده چون در منظر توست، سبك و آسان می شمارم، ای بخشنده ترین بخشایشگران! [3] .

سپس كودك را برداشته، آورد و در كنار كشتگان از خاندان خویش نهاد.

[4] .

محقق بزرگوار علامه شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی در پژوهشی دقیق كوشیده اند تا ثابت نمایند كه مورخان میان روایات مربوط به عبدالله رضیع و علی اصغر، خلط كرده اند و آن دو را یكی دانسته اند، زیرا به تصریح اكابری مانند شیخ مفید و دیگران، امام در موقع وداع عبدالله رضیع در جلو خیمه ها به زمین نشسته و خواست با آن طفل وداع فرماید، ولی خورازمی با اینكه به این مطلب اشاره كرده، باز هم می گوید: امام (ع) بعد از تیر خوردن طفل از اسب پیاده شد و محلی را با شمشیر در زمین كند و طفل را با خونش آغشته كرد، و خوارزمی چنانچه در نسخه خطی است و


محمد بن طلحه شافعی تصریح نمودند كه او را دفن فرمود و هر دو تصریح كرده اند كه به آن طفل نماز خواند. [5] بنابراین باید پذیرفت، كودك شیرخواره امام (ع) كه گویا به اندازه ای بود كه می توانسته راه برود زیرا روایت شده كه او نزد حسین (ع) آمد و آنحضرت وی را به آغوش كشید و در دامان خود نشانید، همان عبدالله رضیع است كه با تیری كه از جانب حرملة بن كاهل اسدی رها شد و بر گلویش نشست به شهادت رسید و...

اما آن طفلی كه از شدت عطش گریه می كرده و امام (ع) او را در مقابل لشكر آورده و فرموده اگر به من رحم نمی كنید به این طفل رحم كنید و بعد با تیر دشمن بر روی دست امام (ع) به شهادت رسیده آنگاه آنحضرت از اسب پیاده شده و با شمشیر زمین را شكافته و بر او نماز خوانده و وی را دفن كرده، علی اصغر نام دارد، گر چه اگر بپذیریم كه حسین (ع) بر او نماز هم خوانده، سن طفل را باید حدود شش سال بدانیم زیرا كه بر كمتر از شش ساله نماز واجب نیست و استحباب آن هم معلوم نمی باشد، از اینرو بعید به نظر می رسد. پس چنانچه سن طفل كمتر از شش سال پنداشته شود باید در نماز خواندن امام بر طفل تردید كرد. [6] .

برای امام (ع) طفل دیگری نیز ظهر عاشورا متولد شده، كه مادر او را، ام اسحاق بنت طلحة بن عبیدالله تیمیه دانسته اند. [7] .

گفته اند: در همان حال كه امام (ع) سوار بر اسب بود، آن كودك نور سیده را آوردند و امام (ع) در گوش وی اذان گفت و كام او را برداشت كه ناگاه تیری از سوی دشمن افكنده شده و گلوی طفل را از هم درید، امام حسین (ع) تیر از گلوی كودكی بیرون كشید و او را به خونش آغشته می ساخت و می فرمود: و الله لأنت أكرم علی الله من الناقة،


و لمحمد أكرم علی الله من الصالح، بخدا سوگند كه تو از ناقه بر خدا گرامی تری! و محمد هم از صالح بر خدا گرامی تر است! سپس آمد و او را پهلوی فرزندان و برادرزادگان خود نهاد. [8] .


[1] ارشاد، ص 240.

[2] ارشاد، ص 240.

[3] مثير الاحزان، ص 36. مقتل خوارزمي، ج 2، ص 32.

[4] ارشاد، ص 240.

[5] عبارت «و دفنه» در نسخه چاپي از مقتل الحسين خوارزمي ندارد، ر. ك: ج 2، ص 32 طبع نجف وي در نسخه خطي كه در سال 986 ق نگاشته شده موجود است.

[6] ر. ك: تحقيق درباره اولين اربعين، سيد محمد علي قاضي طباطبائي، چاپ دوم، تبريز 1397 ه.

[7] تحقيق درباره اولين اربعين، ص 673 به نقل از «حدائق الورديه».

[8] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 218، چاپ نجف.